داستان ساعت ساز کوتاه و جذاب
روزگاری ساعت سازی بود که ساعت نیز تعمیر می کرد.
روزی مردی با ساعت خرابی وارد مغازه شد.گفت:«ساعتم خراب شده فکر می کنید که می توانید درستش کنید؟» ساعت ساز جواب داد:«خوب؛ البته سعی خودم را می کنم.»مرد گفت:«متشکرم اما این ساعت برای من خیلی ارزشمند است.»و ساعتش را برداشت و رفت.
بعد از او مرد دیگری وارد مغازه شد و گفت:«ساعتم کار نمی کند اما اگر این چیز کوچک را اینجا بگذاری و آن یکی را هم اینجا، مطمینم مثل روز اولش کار می کند.»ساعت ساز چیزی نگفت. ساعت را گرفت و همان کاری را کرد که مرد گفته بود.
ظهر نشده بود که مرد دیگری وارد مغازه شد.ساعتش را گذاشت و گفت:« یک ساعت دیگر بر می گردم تا ببرمش.» این را گفت و مغازه را ترک کرد.
قبل از اینکه مغازه تعطیل شود؛ چهارمین مرد وارد مغازه شد.گفت:«قربان ساعتم کار نمی کند.من هم چیزی راجع به تعمیر ساعت نمی دانم لطفا هروقت آماده شد خبرم کنید.»
به نظر شما از میان چهار مرد که به مغازه آمدند؛ کدام یک ساعتشان تعمیر شد؟؟
ما اغلب مشکلاتمان را نزد خدا می بریم و در باز گشت آنها را باخود بر می گردانیم. گاهی برای خدا تعیین می کنیم که چگونه گره از کار ما بگشاید. برای خدا زمان تعییین می کنیم که تا چه زمانی باید دعای ما را برآورده سازد. درست مثل مردانی که به ساعت سازی آمدند.باید مشکل را به خدا واگذار کنیم. او خود پس از حل آن ما را خبر میکند

پرتال جامع تفریحی و سرگرمی میکده ساعت ,مغازه ,مرد ,کار ,خدا ,ساز ,وارد مغازه ,مغازه شد ,ساعت ساز ,کنیم که ,می کنیممنبع

آقایان این 8 ماده غذایی را حتماً میل کنید

مرا ترجیح بده ...

حقوق سربازان افزایش یافت

بیوگرافی و عکس های جدید ریحانه پارسا اینستاگرامی

عکس های جذاب ایرینا شایک مدل و بازیگر روسیه

عکس جدید شقایق جعفری جوزانی اینستاگرامی

سردیس «جمشید مشایخی» پس از اصلاح

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اجناس فوق العاده فروشگاه انواع لوازم یدکی کوماتسو فیلتر شنی جهت استخر شنا طراحی سایت و انواع اپلیکیشن |سارین وب مستر جستجو خرید ترازو آنلاین کاغذ دیواری خرید اینترنتی آکادمی فکرینو تخفیف