مردمی که به ندیدن عشق عادت دارند
دختر دستش را بریده بود اندازه ای که نیاز به بخیه زدن داشت. 
باشوهرش آمده بود. 
وقتی خواست روی تخت دراز بکشد شوهرش نشست و سرش را روی پاهایش گذاشت. 
تمام طول بخیه زدن دستش را گرفت و نازش را کشید و قربان صدقه اش رفت. 
وقتی رفتند 
هرکسی چیزی گفت
یکی گفت زن ذلیل
یکی گفت لوس، 
یکی چندشش شده بود 
و دیگری حالش بهم خورده بود!
یادم افتاد به خاطره ای دور روی همان تخت. 
خاطره ی زنی با سر شکسته که هرچه گفتم چطور شکست فقط گریه کرد و مردی که می ترسید از پاسخ زن. 
زن آنقدر از بخیه زدن ترسیده بود که بازهم دست مرد را طلب می کرد و مرد آنقدر دریغ کرد که من کنارش نشستم و دستش را گرفتم و آرام در گوشش گفتم لیاقت دستانت بیشتر از اوست.
اما وقتی آن ها رفتند کسی چیزی نگفت! هیچکس چندشش نشد و هیچ کس حالش بهم نخورد.
همه چیز عادی بنظر آمد
  • من فکر کردم ما مردمی هستیم که به ندیدن عشق بیشتر عادت داریم تا دیدن عشق

پرتال جامع تفریحی و سرگرمی میکده   ,عشق ,زدن ,روی ,زن ,یکی ,دستش را ,بخیه زدن ,ندیدن عشق ,که به ,به ندیدنمنبع

آقایان این 8 ماده غذایی را حتماً میل کنید

مرا ترجیح بده ...

حقوق سربازان افزایش یافت

بیوگرافی و عکس های جدید ریحانه پارسا اینستاگرامی

عکس های جذاب ایرینا شایک مدل و بازیگر روسیه

عکس جدید شقایق جعفری جوزانی اینستاگرامی

سردیس «جمشید مشایخی» پس از اصلاح

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مقالات حقوقی اجناس فوق العاده آپشن خودرو | گندم کار ادبی ایران موزیک انجام خدمات نقاشی ساختمان خدمات بازسازی ساختمان اصولی و حرفه ای انجام پروژه های شبیه ساری شبکه انجام حسابرسی مستقل دپارتمان مشاوره ای حکیم